شێعرێكى حاجى شێخ ((موحهمهد ئهمینى كهس نهزانى)) له وهسفى شێخ ((زیائهدین عومهر)) دا ....
عاقلان دانند دنیا نیست جز دار الممر
كس نباید بود ایمن از قضا و از قدر.
عاقلان دانند دنیا نیست جز دار الممر
كس نباید بود ایمن از قضا و از قدر.
سردى امساله را ما از هوا پنداشتیم
بی خبر كز ما نهان مى داشتند انوار خور.
بی خبر كز ما نهان مى داشتند انوار خور.
اسمان كافور باریدى به غربال و بال
وین عجب روى هوا از شب بدى تاریك تر.
چون جهان ظلمت نگیرد؟ شد نهان نور ضیا
چون نمیرد عالمى زین ماتمى صاحب خطر.
چون نمیرد عالمى زین ماتمى صاحب خطر.
این چه رستاخیز باشد كز قیامت بر نخاست؟
وین چه تاریكى است كز محشر نیامد در نظر.
وین چه تاریكى است كز محشر نیامد در نظر.
شاید اركان زمین از غم شد زیر و زبر
از وفات قطب عالم ، شیخ ضیاء الدین عمر.
از وفات قطب عالم ، شیخ ضیاء الدین عمر.
انكه ارباب طریقت ز حقیقت افتند
انكه اصحاب شریعت زو شدند اهل نظر.
انكه اصحاب شریعت زو شدند اهل نظر.
بیخود از جام فنا و با خدا و پیشوا
زاهدان را رهنما و رهروان را راهبر.
زاهدان را رهنما و رهروان را راهبر.
حسرتا، سرچشمهى عین شریعت خشك شد
جاى ان دارد كه جوى خون چكد از چشم تر.
جاى ان دارد كه جوى خون چكد از چشم تر.
عارفان با درد و داغ و عاشقان بی نور شمع
شب نشینان بی چراغ و تیزبینان بی بصر.
شب نشینان بی چراغ و تیزبینان بی بصر.
اى مسلمانان ! بریزید از مژه جیحون خون
اى دل محزون ! برون ده از درون خون جگر.
اى دل محزون ! برون ده از درون خون جگر.
ئامادهكردنى : هێمن مهلا كهریم بهرزهنجى
تیبینى // تهواوى دهقه شێعرییهكهم نهنووسیووه و تهنها ویستم بزانم خزمان و دۆستانى بهرزهنجى به گشتى و كهس نهزانى به تایبهتى چییان لاههیه و، تا چ رادهیهك ئاگادارى ژیان و بهرههمى شاعیر ههن ..... لهگهڵ رێزمدا.
تیبینى // تهواوى دهقه شێعرییهكهم نهنووسیووه و تهنها ویستم بزانم خزمان و دۆستانى بهرزهنجى به گشتى و كهس نهزانى به تایبهتى چییان لاههیه و، تا چ رادهیهك ئاگادارى ژیان و بهرههمى شاعیر ههن ..... لهگهڵ رێزمدا.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر